|
|
|
--------------------------------------------------------------------------------
سرباز وطنم، تا آخرین قطرهی خون...
آن هنگام که میبینم حکومت جمهوری اسلامی ایران، چه همیستاران (مخالفان) نادان و کوتهاندیشهیی دارد، بیشتر به حقانیت و استواریاش ایمان میآورم. مخالفانی که در ازای گران شدن "500 ریالی" کرایهی تاکسی، حاضرند تمام مقدسات خود را از دم قلع و قمع کنند و گریبان خود را بدرند و همین افراد هستند که اگر در خیابان از کسی تنه بخورند، تمام ناموس آن شخص را با دشنام شستوشو میدهند، مخالفان این حکومتند.
مخالفانی که تمام الگوی روشنفکریشان، آقای علیرضا نوریزاده و ابراهیم نبوی است! دو دلقک بالفطره که سرشتشان با ناسزا و دروغ آمیخته، که اگر یک بادلو جرات بخواهد دنبال پروندههای اخلاقی اینان برود، از انسان بودن خودش پشیمان میشود.
امروز با جوانی صحبت میکردم که شاید هشت ساعت از عمر خود را در روز، پای شبکههای تروریستی تلویزیونی مانند VOA و CNN سپری میکند. جوانی که حتی نمیدانست محمدعلی شاه در دوم تیر 1287 با کمک کدام اجنبیها، مجلس شورای "ملی" را به توپ بست و این کدام محمدرضا پهلوی خودفروخته بود که با دستور اکید ژنرال آیزنهاور و دکتر! وینستون چرچیل، دولت ملی مصدق را با کودتا، در ?? مرداد ???? کلهپا کرد.
مصدقی که ملیگرایان افراطی برای زیر سوال بردن نقش کاشانی در ملی شدن صنعت نفت، از او هم به عنوان ابزاری برای به رخ کشیدن اپوزیسیون خارج از کشور دریغ نمیکنند.
جوانی که مثل خیلی دیگر از جوانهای ایرانی، چشمش را به روی فجایع انجام شده به دست بیگانگان در تمام تاریخ ایران بسته و امتیازهای ننگین تالبوت و رویترز را یادش رفته، قراردادهای ننگین ترکمانچای و گلستان را یادش رفته، قرارداد آخال و معاهدهی پاریس و اعلان جنگ کمپانی هند شرقی را یادش رفته، انتصاب نمایندگان مجلس به دست رضاخان میرپنج با نظارت شخص شخیص جرالد فورد را یادش رفته، ?? سال پیش غارت شدن هرات از ایران به دست همین انگلیسیهای خوشتیپ را یادش رفته، ادموند آیرونساید، کلنل استاروسلسکی و سرهنگ اسمایس، پرسی کاکس و کمپانی نفت آنگلو ایرانی را یادش رفته، اردشیر ریپورتر و هزاران هزار خائن یانکی و چشمآبی دیگر مثل جاستین پرکینز و آساهل گرانت را یادش رفته که حالا سرکار خانم جنیـفر لوپــزشان عزیز و دوستداشتنی شده و به همین مجوز است که ما روزی یک دور قربان صدقهی پیشرفتهای علمی و رفاه آمریکایی میرویم!
جوان اپوزیسیون و مخالفی که به رهبریت فکری بزرگانش (همانند دکتر طوطیزاده و...) امروز دردش، کج نگاه کردن پلیس به دختر بدحجاب و دستگیر شدن پسری است که دانسته و نادانسته، روی پیراهنش فریاد I am an را مینویسد!
جوانی که اگر پای صحبتش بنشینی، خودش را با شهروند ژاپنی مقایسه میکند که چرا از لحاظ سطح رفاه و خوشبختی همانند او نیست، اما در عمل، به اندازهی یک شهروند سونامیزدهی اندونزیایی هم مطالعه و کار نمیکند.
پسر جوانی که انتظار دارد کارگزاران دولت، در بزنند هر روز و پول نفت را دودستی تقدیمش کنند اما بزرگترین دلخوشیاش این است که مثل دخترها، به ناخنهایش لـاک بزند و موهایش را رنگ بگذارد و زیر ابرویش را بردارد!
جوانی که انتقاد میکند فیلمها سانسور میشوند و سینمای ایرانی جذاب نیست که به تئاتر و سینما برویم و فرهنگدوست شویم، اما برای به دست آوردن فیلمهای غیراخلاقی "زهـره"، تمام شهر را از بالا به پایین گز میکند!
جوانی که یادش رفته صدام حسین با موشکهای مارک چه کشوری، در شلمچه و سردشت و مسجد سلیمان و هویزه، بر سر مردم بیگناه بمب میریخت و جان جوانان آن روز ما را میگرفت. جوانانی که انگار در رفاه کامل زندگی میکردند و نه مشکل مسکن داشتند و نه مشکل کار و ازدواج، و از سر بیکاری، خودشان را به مین میبستند تا بعثیها بیشتر از آن جلو نیایند و از خرمشهر راهشان را کج کنند بروند بیرون.
جوان ایرانی، زبانش مثل بلبل کار میکند و برای تکتک کمکاریهایش در برابر وطن، توجیه کافی دارد. رای نمیدهد چون انتخابات فرمایشی است، کار نمیکند چون کار گیر نمیآید، کتاب نمیخواند چون کتاب گران است، سیگار میکشد چون افسرده است، دروغ میگوید چون کارش گیر است، تعرض میکند چون ناچار است، موسیقی "رپ"ی را گوش میکند که سازندهاش واردکنندهی عمدهی مواد مخدر به داخل کشور است چون بیکار است، قرص "اکـس" میزند چون سرگرمی ندارد و باید فاز بگیرد (غافل از اینکه یکدفعه میبینی نول گرفته و...) دزدی میکند چون ندارد... اما وقتی نام زینالدین را میشنود، به جای شهید حاج مهدی زینالدین، یاد زینالدین زیدان میافتد و آنوقت ادعا دارد که مدرن است و پیشرفته کرده و...
من هم یک جوان ایرانیام، اما سرباز وطن. خیابانهای پرچاله و چولهی شهرم را با خیابانهای هشتباندهی لاسوگاس هم عوض نمیکنم که پلیسش، معلولان را با لگد پرت میکند داخل جوی آب.
من یک جوان ایرانیام، اما یک تار موی روزنامهی کیهان را با تمام دروغهایش، به سیانان و بیبیسی و بقیهی قلمبهمزدهای چشمآبی پست و حقیری نمیدهم که چون ادعای استقلال رسانهییشان دارد گوش دنیا را کر میکند، متن خبرهایشان هم یکی است! این 1 و این هم 2
من یک جوان ایرانیام و دل خوشی از احمدینژادی ندارم که در دانشگاه کلمبیا، آبرویمان را برد. اما یک تار موی احمدینژاد را هم به آن دلقک بینالمللی نمیدهم که از صبح تا شب در دفترش نشسته و برای فتنه برنامه میچیند.
خیلی کوتهفکرانه است اگر فکر کنیم دیدهبان حقوق بشر، عاشق چشم و ابروی ماست اگر اعدام دو قاتل و قاچاقچی سابقهدار در ایران را در گوش تکتک شهروندان آمریکایی و اروپایی میخواند، اما در مورد "غرق مصنوعی با آب 30 درجه زیر صفر" در زندانهای مخفی آمریکایی و گوانتانامو ساکت مینشیند.
من سرباز وطنم. تا آخرین قطرهی خون. اگر جنگی دربگیرد، حاصل کودکی کردنهای رییسجمهور ماست، اما این مرد را هفده میلیون نفر با حافظهی تاریخی کوتاهتر از یک کوده 2 ماهه، دو سال و نیم پیش برگزیدند. پس اولین "کروز" ناپاکی که ایران را هدف بگیرد، من نیز همان کاری را خواهم کرد که حسین فهمیده کرده بود...
پینوشت 1: جامعهیی که قدر نعمتهایش را نمیداند، عیدی مفت و مجانی 200 هزار تومانی به چشمش نمیآید، از ماهی 400 هزار تومان حقوق گله میکند، کتاب نمیخواند، موسیقی گوش نمیدهد، توهین میکند، عفت و پاکی ندارد، فیلم نمیبیند، عبادت نمیکند، از خودش انتقاد نمیکند، دیگران را مقصر میداند و از همهی عالم و آدم طلبکار است را عذاب و عقوبت فرامیگیرد و این یک حقیقت است که خداوند در قرآن خود ما را از آن برحذر داشته اما...
پینوشت 2: این همه سال کار فرهنگی کردیم، حرف منطقی زدیم، آمار دادیم، گفتیم آمریکا و ژاپن و فرانسه مدینهی فاصله نیستند، 37 درصد کارگران ژاپنی روزی کمتر از یک دلار درآمد دارند، 12 درصد آمریکاییها زیر خط فقرند، رتبهی آمریکا در آزادی مطبوعات در دنیا 48 است و... اما جامعه نفهمید. رسیدن سرانهی فضای ورزشی از 1 سانتیمتر مربع در سال 1380 به 1 متر مربع در 1386 را ندید، سه برابر شدن حقوقها را ندید، فرستاده شدن "امید" به فضا را ندید، برگزاری 38 انتخابات در 30 سال را ندید و همگی را فرمایشی خواند... در این جامعه دیگر کار فرهنگی بس است، باید منتظر فرمان جهاد بود و "وای اگر خامنهیی حکم جهادم دهد"...
|
رژیم صهیونیستی :حزب الله آمادگی کامل برای جنگ احتمالی دارد
روزنامه صهیونیستی " یدیعوت احرونوت " روز سه شنبه به نقل از یک مسوول بلند پایه در وزارت جنگ این رژیم نوشت حزبالله تمرینهای نظامی و آمادگی لجستیکی برای جنگ احتمالی با اسراییل را کامل کرده است.
به نقل از منابع خبری رژیم صهیونیستی، این مسوول افزود بسیاری از مسوولان وزارت جنگ اسراییل و از جمله "ایهود باراک" وزیر جنگ چند هفته قبل اعتراف کردند که حزبالله ذخایر موشکی خود را پس از جنگ تابستان سال ? ?????کامل کرده است.
یدیعوت احرونوت نوشت : مقاومت اسلامی در روزهای اخیر تحرکات ارتش اسراییل در مرز شمالی را نیز زیر نظر دارد و برای مقابله با آن مانورهای مختلفی را تدارک دیده است.
مقامهای حزبالله بارها اعلام کردهاند که رزمندگان مقاومت مجهزتر از گذشته آماده دفاع از لبنان در برابر تجاوزهای احتمالی رژیم صهیونیستی هستند.
در همین ارتباط شیخ نعیم قاسم معاون دبیرکل حزبالله لبنان تاکید کرده است که تاکنون این اسراییل بوده که به لبنان تجاوز کرده و"مقاومت از مردم کشورش در برابر این حملهها فقط دفاع کردهاست و پس از این نیز به استراتژی دفاعی ادامه خواهد داد.
شیخ نعیم قاسم با اشاره به تهدیدهای رژیم صهیونیستی علیه " مقاومت " و مردم لبنان گفت : آنان خوب میدانند که چنین تهدیدهایی هیچگاه ملت ما و مقاومت را مرعوب نخواهد کرد و اگر آنان خود را مجهز میکنند ما نیز خود را برای دفاع در مقابل تهدیدهاو حملههای احتمالی این رژیم آماده میکنیم اما هیچگاه آغازگر جنگ نخواهیم بود و اگر حملهای شود به آن پاسخ سختی خواهیم داد.
|