این گروه فرقان .......
گروه فرقان» چیست؟ که بودند و چه کردند و چرا به وجود آمدند؟ این تنها اطلاعاتی مختصر درباره آنهاست و درست یا غلط، تنها چیزهای کلی است که از آنها میدانیم. امیدواریم محققین و پژوهشگران تاریخ معاصر، اطلاعات بیشتر و کاملتری در این رابطه در اختیار مطالعهگران قرار دهند. امروز نام تمامی سران این گروه از صفحهی روزگار پاک شده است. تمامشان کشته شده یا اعدام شدند و تک و توکی بازماندگان مخفی آنان در خارج از کشور هرازگاهی بیانیهای میدهند و هنوز ماهیت وجودی فرقان به دلیل شایعاتی که هنوز گوشه و کنار هست، در هالهای از ابهام است. بسیاری شایعات با گذشت ربع قرن از نابودی آنها هنوز در گوشه کنارها هست. دسترسی ما به اخبار و منابع در مورد این گروه تنها روزنامههای آن زمان و یکی دو منبع با اشاراتی گذراست و جزوات و اطلاعیهها و بیانیهها و اسناد باقیمانده آنان نیز آنچنان دور از دسترس است که نمیتوان نقد جامعی بر عملکرد آنان داشت.
گروه فرقان به معنای «جدا کننده حق از باطل» نام خود را از سورهی فرقان (تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَی عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیرًا) گرفته است که در آغاز به «گروه کهفیها» موسوم بود. آمر و سردسته این گروه آخوند بسیار جوانی بود به نام «علی اکبر گودرزی» به اتفاق برخی دیگر نظیر علی حاتمی، علیرضا شاه بابا بیک تبریزی، حسن اقرلو و عباس عسگری که همگی در سوم خرداد 59 تیرباران شدند.
اکبر گودرزی در روستایی میان خمین و الیگودرز به دنیا آمده تحصیلات حوزوی را در مدرسه علمیه آیتالله نجفی طی کرده و در همان جوانی تفسیرها و جزوات متعددی را مینویسد. درس تفسیر قرآن او از سال 50 شروع شد و از پاییز 55 با عدهای از دوستانش بطور جدیتر و منسجمتر به بررسی و تدوین دو کتاب «توحید و ابعاد گوناگون آن» و «اصول تفکر قرآنی» پرداخت .
علاوه بر آن بعدها گروه فرقان به نشر آثار خود پرداخت و جزوات مذهبی بسیاری چاپ و توزیع نمود از جمله:
دعا تجلی خداگونگی انسان،
فرازی از نهج البلاغه،
فروغ نهج البلاغه،
تفسیر سوره توبه،
تفسیر سوره بقره (دو جلد)،
ترجمه کامل قرآن (دو جلد)، تفسیر سوره فاطر، تفسیر سوره طه
تفسیر سوره کهف،
تفسیر سوره حشر، درس هایی از مکتب سجاد، تفسیر سوره جمعه،
تفسیر سوره های دو جزء آخر قرآن (دو جلد)، شرح و تفسیر و تحلیل خطبه امر به معروف و نهی از منکر امام حسین،
تفسیر دعای عرفه امام حسین، تفسیر سوره نور، تفسیر سوره شعرا
تفسیرسوره ذاریات، تفسیر سوره فرقان و نشریاتی نظیر:
نشریه «فرقان» ارگان مرکزی و سراسری گروه،
نشریه «انذار» نشریه بخش دانشجویی، نشریه «بینه» نشریه بخش دانشآموزی،
نشریه «ذکر» ، نشریه بخش دانشآموزی و نشریه «بقره».
وی در مساجد مختلف تهران به جذب جوانان و درسهای تفسیر قرآن پرداخت و همزمان همفکرانی یافت که به اتفاق گروه فرقان را تشکیل دادند. در سال 57 تفسیرهای خود به صورت جزوات مذکور منتشر نمود و در همین زمان گروه فرقان اعلام موجودیت کرد.
تفسیرهای گروه فرقان از قرآن در نوع خود متفاوت بود و به «تفسیر انقلابی از قرآن» عقیده داشتند. مثلاً در داستان سوره یوسف، گرگ را نمادی از ضدانقلاب تفسیر کردهاند که حضرت یعقوب، یوسف را برای به دام انداختن ضدانقلاب به سوی آنان فرستاده است. نقل است که در سال 54 یک روحانی مفسر، گاو بنیاسرائیل را کنایه از نظام سرمایهداری گرفت و گروه فرقان نیز در تفسیرهای خود نوشتند: «راه چاره چیست؟... ذبح کردن آن گاو! آری باید واسطههای بازاری، سرمایهداران، صاحبان شرکتها و کارخانهها از بین بروند».
آیتالله مطهری نسبت به تفسیرها و جزوات منتشره آنان موضع گرفت و نقدهای تندی علیه آنان نوشت. به تدریج در جزوات تفسیر قرآن و نشریات آن مباحث سیاسی انتقاد از نظام جمهوری اسلامی و رهبریت شکل گرفت. آنان از آثار دکتر علی شریعتی و نقل قولهای وی مخصوصاً در بحث اسلام منهای روحانیت بهره گرفتند و عقیده داشتند منش و روش سیاسی نظام جمهوری اسلامی با حرکت تشیع سرخ علوی در تضاد است.
به تدریج طبق این تفاسیر، گروه دست به کار ترور سران و افراد شاخص میشوند از جمله: سپهبد قرنی در سوم اردیبهشت 58، مرتضی مطهری در 12 اردیبهشت 58، هاشمی رفسنجانی در خرداد 58 (ترور او ناکام ماند) حاجی طرخانی در تیرماه 58 (از تامینکنندگان مالی اولیه گروه)، رضی شیرازی در تیرماه 58، مهدی و حسام عراقی در شهریور 58، حسین مهدیان در شهریور 58 (همراه عراقیها زخمی شد)، هانس یواخیم لایب در مهرماه 58، محمد مفتح در آذر 58 و محمدعلی قاضی طباطبائی و نامهایی دیگر نظیر: اصغر همتی، جواد بهمنی، قاضی طباطبایی، محمد باقر دشتیانه، بهبهانی، احمد لاجوردی که ترور آنها ناکام ماند و افراد دیگری که برای ترور شناسایی شده بودند: محمد بهشتی، محمد جواد باهنر، حقی، امامی کاشانی، ناطق نوری، موسوی اردبیلی، تیمسار فلاحی، بنیصدر و خوانساری.
با گسترش ترورها توسط این گروه، محسن الویری با هماهنگی هاشمی رفسنجانی طرح شناسایی آنان را پیگیری میکند. گروه و محل اختفای آنان شناسایی شده ودر 19 دیماه 1358 اکبر گودرزی به اتفاق 35 نفر از اعضای فرقان در یک خانه در خیابان جمالزاده پس از هشت ساعت درگیری دستگیر و مابقی خانههای تیمی آنان نیز شناسایی و کل شبکه منهدم میشود. لاجوردی و ذوالقدر مامور بازجویی از آنان میشوند. اکبر گودرزی و برخی از بنیانگزاران در سوم خرداد 59 اعدام شدند و عدهی کمی گریختند و برخی دیگر اظهار انابه کردند و به نظام پیوستند.
? ? ?
روز ششم تیر 1360 جوانی 25 ساله همراه نمازگزاران وارد مسجد ابوذر تهران میشود. پس از نماز ظهر آیتالله خامنهای جهت سخنرانی پشت تریبون میرود. جوان از میان حلقه جمعیت میگذرد و ضبط صوتی را روی تریبون میگذارد. دقایقی بعد ضبط صوت با صدای مهیبی منفجر میشود. آیتالله خامنهای بر زمین میافتد که او را سریع به بیمارستان بهارلو و سپس بیمارستان قلب میرسانند. وسط ضبط صوت مواد منفجره تعبیه شده و روی قسمتی از آن که در محل انفجار افتاده بود عبارت «هدیه گروه فرقان» که با ماژیک نوشته شده بود به چشم میخورد. آیتالله خامنهای از سوءقصد جان سالم به در میبرد چون تنها چاشنی بمب منفجر شده بود اما دست راست او برای همیشه فلج میشود. جوان مذکور از بازماندگان گروه فرقان بود. روز بعد در هفتم تیرماه ساختمان دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در سرچشمه نیز منفجر شد و آیتالله بهشتی و هفتاد نفر از اعضای حزب جمهوری اسلامی به قتل رسیدند. عامل این بمبگذاری فردی به نام محمدرضا کلاهی از اعضای مجاهدین خلق اعلام شد. پس از آن دیگر هیچ سابقه تروری از گروه فرقان به دست نیامد و بیشتر ترورها توسط مجاهدین خلق اعلام میشد.
***
تلخی و انبوه واژههای خشونتآمیز نظیر قتل و ترور و کشتار در این مطلب را ببخشید! این تاریخ بیافتخاری است اما واقعیت داشته است. اکنون حدود ربع قرن از این حوادث میگذرد. ربع قرنی که میشد ساخت، آبادان کرد و ترمیم کرد اما متاسفانه بسیاری عوامل مانند انقلاب و جنگ و خشونت و ایدئولوژیها و تعبیر و تفسیرهای گوناگون و بعضاً متعصبانه دست به دست هم دادند و این تاریخ غیرقابل بخشش را برای همهی ما و آیندگان ساختند. تاریخی با خدایان متفاوت و نه خدای واحد!
کوتاه سخن این که بشر معاصر ایرانی به آشتی با خداوند رحمان و رحیم و نه جبارِ قهارِ منتقم و پیش از آن به آشتی با خود بسیار نیازمندتر است. خودی که در سیلاب خانمانبرانداز سیاست دهههای اخیر فراموش شده است. چرخ در گردش است و روزگاری اینها نیز فراموش خواهد شد و اهمیت خود را از دست خواهد داد اما زخمهای آن روی صفحات تاریخ ما خواهد ماند.
|