سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نقش امریکا در کودتای 28 مرداد1332....بخش اول.... (جمعه 87/3/31 ساعت 9:12 عصر)

نقش امریکا در کودتای 28 مرداد1332

همان گونه که اشاره شد,پس از جنگ جهانی دوم،ایران که سال ها طعم تلخ نفوذ و غارتگری روس ها و انگلیسی ها را چشیده بود،در جستجوی نیروی سومی برای خنثی کردن ان دو بر امد.از انجا که در اوایل دهه ی1950،امریکا به عنوان بزرگترین قدرت جهانی،نقش مهمی در سیاست ایران بازی می کرد،رهبران سیاسی ایران می کوشیدند با درگیر ساختن امریکا در سیاست ایران,به دوران استیلا و فعال مایشایی دو قدرت بزرگ دیگر,یعنی انگلیس و روسیه در ایران خاتمه دهند.

پس از انکه دکتر مصدق در اردیبهشت ماه 1330 (ماه مه1951)به نخست وزیری ایران انتخاب شد,وی پس از یک سلسله مذاکرات و مشاجرات طولانی با انگلیسی ها,سرانجام تمام منافع نفتی انگلیس را در ایران,ملی اعلام کرد.گرچه امریکایی ها در ابتدا نظر موافق خود را با ملی شدن نفت در ایران به انگلیسی ها اعلام کرده بودند,اما بعدا که انگلیسی ها به ضربه پذیری مصدق پی بردند،از امریکا خواستند تا به اتفاق هم دست به کوششی برای براندازی حکومت مصدق بزنند.سیاست گزاران امریکا اگر چه مصدق را یک کمونیست به شمار نمی اورند،اما سرانجام انها هم موافقت خود را با این کار اعلام کردند.این اشتراک نظر به ان دلیل بود که هم واشنگتن و هم لندن،وجود مصدق را تهدیدی برای منافع خود تلقی می کردند.

البته برخی افراد،خطر نفوذ کمونیسم و به قدرت رسیدن توده ای را عامل دخالت امریکا در کودتای 28مرداد دانسته اند,در این باره باید گفت:در اینکه حزب توده یکی ازعوامل موثر در شکست جنبش ملی ایران بود،حرفی نیست ولی حزب توده و عنصر«توده نفتی»را نمی توان عامل اساسی و وزنه تعیین کننده یدر روابط ایران و امریکا و نیز«برنده ترین سلاح بریتانیا که موجب شکست نهضت گردید»،دانست.

انگلیسی ها برای جلب پشتیبانی دولت ایالات کتحده امریکا در براندازی دولت مصدق،خطر حزب توده به عنوان وسیله ای برای جلب توجه افکار عمومی مردم امریکا،ـنه هیات حاکمه امریکاـسود بردند تا زمینه را برای مداخله دولت ایزنهاوردر اجرای طرح کودتا فراهم سازند.

کتاب«کودتای28مرداد32»،ماجرا را به این ترتیب نقل می کند:

«مقام های رده بالای امریکا و انگلیس در سوم فوریه1953(بهمن1331) یعنی تنها دو هفته پس از ورود ایزنهاور به کاخ سفید،با یکدیگر دیدار کردند تا وضع را مورد بررسی قراردهند.در این دیدار تصمیم گرفته شد که طرحی را برای سرنگونی مصدق و روی کار اوردن زاهدی در مقام نخست وزیری ایران تهیه و به اجرا در اورند.پیش از ان،مقام های امریکایی،سپهبد زاهدی را به عنوان فردی بی دقت و فرصت طلب به شمار اورده بودند،ولی اکنون اورا رهبری نیرومند که می تواند گام های موثری برای بازگرداندن قطعی ایران به اردوگاه غرب بردارد،می دانستند.

«کرمیت روزولت»،رییس بخش خاورمیانه ی سازمان«سیا»،طی ماه های بعد بارها به ایران سفر کرده و زمینه کودتا را فراهم اورده بود.وی همراه با یکی دیگر از ماموران «سیا»چندین بار با زاهدی دیدار کرده و به او کمک مالی می دادند.یک کارشناس مشهورامریکایی در امور ایران که به صورت قراردادی با«سیا»کار می کرد،در اواسط ماه مه(اردیبهشت)به نیکوزیا رفت تا طرح تفضیلی کودتا را با یک کارشناس سازمان جاسوسی انگلیس در امور ایران،تدارک ببیند و سپس ان را در بیروت با روزولت مورد بررسی قرار دهد.این دو نفر در اواسط ماه ژوئن به لندن رفتند تا طرح را با مقامات انگلیسی به بحث بگذارند.تایید نهایی در دیدار با مقامات وزارت خارجه امریکا در25 ژوئن حاصل شد.

در اینجا بد نیست به انگیزه های مقامات امریکایی از شرکت در طرح کودتا اشاره ای بشود.

«جان فاستردالس»وزیر خارجه امریکا،از ماه نوامبر1952طرح هایی را برای کودتا با برادر خود «الن دالس» که ریاست کل سازمان«سیا»را بر عهده داشت مورد بحث قرار داده بود.

باید توجه داشت که برادران دالس با کمپانی های نفتی امریکایی و انگلیسی وابستگی و همکاری داشتند.از سوی دیگر،هر دوی انها از وکلای دادگستری بوده که برای شرکت حقوقی قدرتمند «سولیوان و کرامول»در«وال استریت» کار می کردند. در میان مشتریان فراوان انها در زمینه نفت،«شرکت نفت ایران و انگلیس»نیز قرار داشت.بدین خاطر اولین و مهمترین هدف و توجه برادران دالس در سال1953،از میان برداشتن مصدق بود.طرح کودتا که از جانب انگلستان پیشنهاد شده بود،در جلسه ای با حضور وزیر خارجه امریکا،سفیر امریکا در ایران،رییس سازمان«سیا» و ووزیر دفاع امریکا،تصویب شد و نام «عملیات اژاکس» بران نهاده شد.

مسؤولیت اجرایی این طرح بر عهده کرمیت روزولت قرار گرفته بود.وی با هویت جعلی وارد ایران شد،با شاه ملاقات کرد و به وی اطمینان داد چنانچه بخواهد دوباره مصدق را از کار بر کنار سازد،از حمایت شخصی هم ایزنهاور و هم ونیستون چرچیل،برخوردار خواهد بود.

روزولت عملیات منتهی به سرنگونی حکومت مصدق را از محل اختفای خود در تهران هماهنگ کرد.مصدق از قدرت بر کنار شد و شاه که از ایران به ایتالیا گریخته بود،دوباره بر تخت سلطنت استقرار یافت.

به فاصله کوتاهی پس از کودتا،ایزنهاور رییس جمهور امریکا،پیام تبریکی برای شاه فرستاد و مقام های امریکایی اعلام داشتند که درخواست ایران برای دریافت کمک،مورد توجه سریع و مساعد قرار خواهد گرفت.

خود کرمیت روزولت نیز بعدها در طی مصاحبه ای در مورد نقش خود در کودتای 28مرداد1332گفته بود که در اواسط سال 1953به مدت سه هفته در ایران اقامت داشته و با کمک ژنرال شوارتسکف کودتا را رهبری کرده است.

روزنامه«نیویورک تایمز»نیز بعدها در مقاله ای با عنوان«سانسور تاریخ امریکا»،ضمن انتقاد از روش وزارت خارجه امریکا نوشت:دیگر مشکل می توان کمک(سیا) را در ترتیب دادن کودتای سال1953که شاه ایران را به سلطنت بازگردانید،جزء اسراردر ترتیب دادن کودتای مزبور،شاه جام شراب خود را با تعارف به کرمیت روزولت،بلند کرد و گفت:من تاج و تخت خود را به خداوند،مردم کشورم،ارتشم و به شما مدیونم ،اری،کودتای28مرداد به نهضتی که ملت ایران بعد از شهریور1320با تلاشی بسیار اغاز کرده بود،پایان داد درمبارزه بین ملت و نیروهای استعماری،ملت ما شکست خورد.مهم فرد نبود که بر کنار شود و جای او دیگری بیاید،مهم این که با توطئه ای گسترده،نیروی ملت از هم پاشید و غارتگران بار دیگر محیط خفقان و استبداد را پدید اورند و ملت را به زنجیر اسارت کشیدند.

گر چه این عملیات برای امریکا پایانی موفقیت امیز داشت،ولی جنبه های زشت ان سال های به اعتبار امریکا لطمه زد.قاضی«ویلیان داگلاس»نیز در تقبیح مداخله امریکا در امور ایران نوشت:

هنگامی که مصدق اصلاحات اساسی خود را در ایران اغاز کرد،ما به هراس افتادیم و برای براندازی او با انگلیسی ها متحد شدیم و در این کار نیز موفق گشتیم،ولی از ان پس دیگر نام ما در خاورمیانه با احترام یاد نشد.

ایرانیان،دیگر امریکا را ان نیروی خارجی ازادی بخش که نفوذش باعث حفاظت از ایران در برابر دشمنان سنتی اش،یعنی بریتانیا و روسیه باشد،نمی دیدند.در عوض،نسبت به امریکا دید تازه ای پیدا کرده بودند:حامی،مبدل به استثمارگر شده بود.کمپانی های نفتی امریکا سهم عظیمی از تولیدات نفتی ایران را پس از کودتا،به خود اختصاص دادند.به این معنا که طی نوافق نهایی که در سال1954(1333)با دولت زاهدی به عمل امد،شرکت های نفتی امریکایی 40%سهم تولید نفت را که پیش از ملی شدن صنعت نفت تماماً از سوی شرکت انگلیسی نفت ایران و انگلیس کنترل می شد،بدست اوردند.

«جان پرادس»در کتاب خود در مورد کمک هایی که امریکا پس از کودتا به حکومت شاه کرد می نویسد:

طی دهه ی1950،ایالات متحده با کمک هایی بی سابقه اقتصادی و نظامی،خود را حامی دولت جدید ایران قرار داد.بلافاصله پس از روی کار امدن کابینه زاهدی،ایزنهاور مبلغ چهل و پنج میلیون دلار به دولت وی کمک کرد و تا پایان دوره ی کابینه زاهدی،این کمک ها یک میلیارد دلار بالغ گشت.

در عوض این کمک ها،ایالات متحده نه تنها از امتیاز داشتن یک متحد ضد کمونیست در فاصله میان مرزهای جنوبی اتحاد شوروی و خلیج فارس برخوردار شده بود،بلکه رژیمی را در مقابل خود داشت که هیچ تهدیدی برای منافع نفتی غرب به شمار نمی رفت.

«مارک گازیورسکی»در این زمینه می گوید:سیاست گزاران امریکا،کودتای سال1953را ترتیب دادند تا ثبات سیاسی را در کشوری که در چارچوب استراتژی جهانی امریکا برای دربرگیری و محدود ساختن اتحاد شوروی حیاتی می دانستند،برقرارکنند.

«جیمز بیل»نیز با اشاره به ستم و بیداد سیاسی حکومت پهلوی می گوید:

ارایه این برنامه های کمک،مصادف با زمانی گردید که ستم و بیداد سیاسی،و فساد اقتصادی در کشور فزونی گرفته بود.از نظر پیامدهای سیاست داخلی نیز،کودتا این امکان را به شاه و زاهدی داد که یک رشته دستگیری های گسترده را به اجرا در اورده و رژیمی کاملا خودکامه را که تحت حکومت ان هرگونه فعالیت سیاسی مخالفی ممنوع شده بود،برقرار سازند.

گرچه مقامات دولتی امریکا در طی چندین دهه از هرگونه اظهار نظر رسمی در مورد دخالت امریکا در کودتای28مرداد 1332طفره می رفتند،ولی سرانجام خانم«مادلین البرایت»وزیر امور خارجه امریکا،طی یک سخنرانی در کنفرانس روابط ایران و امریکا در تاریخ 27اسفند ماه1378در امریکا،اعتراف کرد که:«در سال1332،ابالات متحده امریکا نقش مهمی در هماهنگ کردن سرنگونی رژیم مردمی محمد مصدق بازی کرد.دولت ایزنهاور بر این باور بود که این عمل،به خاطر دلایل استراتژبک قابل توجیه بوده است.ولی این کودتا به وضوح،مانعی برای تحولات سیاسی ایران بود.بنابراین به سادگی می توان درک کرد که چرا ایرانیان هم چنان از این مداخله امریکا در امور داخلی خود خشمگین هستند.علاوه بر این،امریکا و غرب به مدت25سال از رژیم شاه به طور مستمر پشتیبانی کردند.اگر چه دولت شاه در توسعه اقتصادی کشور کوشش بسیاری کرد(!)ولی در عین حال ناراضیان سیاسی را به شدت سرکوب می کرد

و به این ترتیب،دولت امریکا پس از گذشت46سال،به شرکت خود در کودتای28مرداد1332،و هم چنین بیست و پنج سال حمایت و پشتیبانی از یک رژیم سرکوبگر و ضد مردمی،اعتراف کرد.

درج مطالب تنها با ذکر منبع بلامانع میباشد...              با تشکد حیان





 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 2 بازدید
    بازدید دیروز: 2
    کل بازدیدها: 37615 بازدید
  • ?پیوندهای روزانه
  • درباره من
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  •